12
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

اخترشناسی :

 

 علمی است که به مطالعه اجرام آسمانی مانند ماه خورشید و ستاره ها و سیاره ها و توده های گاز و غبار میان ستاره ها و کل جهان می پردازد . زمین به عنوان یک سیاره و ماهواره ها و سفینه های فضایی نیز در این علم مورد بررسی قرار می گیرند . اختر شناس معمولا به مشاهده مکان و روشنایی نسبی و چگونگی حرکت اجرام آسمانی می پردازد . اما بسیاری از اخترشناسان می کوشند تا با بهره گرفتن از دانشهایی مانند فیزیک و شیمی و ریاضی و با بهره گرفتن از ابزارهای گوناگون مانند تمسکوپ و طیفنما و کامپیوتر به پرسشهایی از این قبیل پاسخ دهند که هر یک از اجرام آسمانی در چه فاصله ای از زمین قرار دارد و نور آن از چیست و از چه موادی ساخته شده است و دمای آن چقدر است و چه وقت و چگونه پدید آمده است و با گذشتن زمان چه تغییری کرده است و چه تاثیری بر اجرام آسمانی دیگر دارد و آینده آن چگونه خواهد بود . اختر شناسی را علم نجوم یا ستاره شناسی اختر شناس را منجم یا ستاره شناس نیز نامیده اند .

بعضی از اخترشناسان متخصصانی هستند که کار آنها مشاهده اجرام آسمانی به کمکم تلسکوپ است . بعضی دیگر تئوری پردازانی هستند که با استفاده از اصول وقانونهای فیزیک و ریاضی به تعیین ماهیت جهان اشتغال دارند . اخترشناسان در شاخه های تخصصی بسیار کار می کنند . مثلا بعضی از آنها به بررسی ستاره ها و بعضی دیگر به بررسی خورشید و عده ای به بررسی سیاره ها مشغولند . عده ای نیز که معمولا کیهانشناس نامیده می شوند به بررسی ماهیت و ساختار و تاریخچه جهان می پردازند .

در اخترشناسی بر خلاف بعضی از رشته های علمی غیر متخصصان نیز سهمی دارند . مثلا بعضی از دنباله دارها و ستاره هایی که روشنایی آنها در تغییر است و همچنین نو اختران یعنی ستاره هایی که ناگهان شروع به درخشش می کنند به وسیله کسانی کشف شده اند که در زمینه اخترشناسی تخصص نداشته اند . اخترشناسان قدیم تصور می کردند که مکانهای نسبی و حرکتهای اجرام آسمانی بر رویدادهای زمینی مانند جنگ و تولد و مرگ و خوشبختی و یا بدبختی تاثیر دارد . به همین دلیل حرکتهای اجرام آسمانی را به دقت مورد مطالعه قرار می دادند . شاخه ای از اخترشناسی که بر پایه این عقاید پدید آمد احکام نجوم یا علم تنجیم نامیده می شد . کسی را که با این دانش سر و کار دارد  را احکامی می نامند . احکام نجوم از حدود   4000 سال پیش در میان بابلیها و بعدها در میان یونانیها و رومیها و سپس در میان مسلمانها رواج داشته و در گسترش اخترشناسی قدیم موثر بوده است . اما بسیاری از دانشمندان در قرن هجدهم میلادی احکام نجوم را مردود شمردند و کوشیدند تا رویدادهای زمینی و آسمانی را با قانونهای فیزیک و شیمی توضیح دهند .

مشاهده آسمان  :

اخترشناسان قرنها فقط به مطالعه چگونگی حرکتهای اجرام آسمانی اشتغال داشتند . رویدادها و واقعیتهای نجومی در زمان ما با آنچه در آن زمان اتفاق می افتاد تفاوت ندارد . امروز هم مانند آن روزگار خورشید از مشرق طلوع می کند آسمان را می پیماید ودر مغرب از دیدرس ما پنهان می شود . پس از غروب خورشید از مشرق آسمان که رو به تاریکی می رود نقطه های روشنی ظاهر می شوند که به نظر می رسد بیشتر آنها نسبت به یکدیگرثابتند و گویی همگی به گنبدی بزرگ و سیاه که بر روی زمین گذاشته شده است چسبیده اند .

از روزگاران باستان هر یک از این نقطه های روشن ثابت را ستاره نامیدند.به نظر می رسید که هر یک از این نقاط روشن به کنذی حرکت می کنند و از میان گروههای مختلف ستاره می گذرند .هر یک از این نقطه های روشن متحرک را سیاره نامیدند.  در آسمان روز به سبب روشنایی بسیار زیاد خورشید ستاره ها و سیاره ها دیده نمی شوند اما گاهی ماه را می توان دید . ماه در آسمان شب روشنترین جرم آسمانی است و به آسانی دیده می شود . اما شکل آن تغییر می کند گاه به صورت حلال و گاه به صورت نیمدایره (تربیع) و گاهی به صورت دایره روشن (بدر) دیده می شود . هلالو تربیع و بدر را اهله ماه می نامند .

 در بعضی از شبها ماه به قدری روشن است که بعضی از ستاره ها در آسمان دیده نمی شوند . اما در شبهایی که ماه در آسمان نیست ستاره های بسیاری را می توان دید . سیاره ها معمولا زودتر از ستاره ها ظاهر می شوند . سیاره ها و ستاره ها در آسمان شب بسیار شبیه به یکدیگرند ولی مکان سیاره ها شب به شب نسبت به ستاره ها تغییر می کند . از این گذشته نور سیاره ها یکنواخت است در حالی که به نظر می رسد ستاره ها چشمک می زنند .

عده ای از سیاره ها یعنی زهره و مشتری و زحل و عطارد را در آسمان شب بدون تلسکوپ به آسانی می توان دید . زهره روشنترین سیاره است و روشنایی نشتری بعد از زهذه از همه سیاره های دیگر بیشتر است . مریح به سبب رنگ قرمز خود مشخص می شود . زحل را نیز می توان با چشم دید . اما برای دیدن حلقه های زیبای آن دست کم تلسکوپی کوچک لازم است . عطارد معمولا به قدری نزدیک به خورشید است که دیده نمی شود . اما در بعضی از شبها آن را در غرب آسمان درست پس از غروب خورشید یا در شرق آسمان درست پیش از طلوع خورشید می توان دید .

در آسمان شب درحدود 6000 ستاره را بدون تلسکوپ می توان تشخیص داد . شعرای یمانی روشنترین ستاره است . در زمانهای قدیم اخترشناسان ستاره ها را بر اساس مقدار روشنایی آنها طبقه بندی کرده بودند . روشنترین ستاره را قدراول و ستاره هایی را که روشنایی آنها کمتر بود به ترتیب قدردوم و قدرسوم و … می نامیدند . کم نورترین ستاره ها ره که به زحمت با چشم دیده می شدند قدرششم نامیدند . اخترشناسان امروز این شیوه طبقه بندی ستاره ها را اصلاح کرده اند .

هر چند سال یک بار ممکن است جسم روشن دنباله داری را بدون تلسکوپ در آسمان مشاهده کرد . دنباله دارها سیاره هایی هستند که هر کدام از یک توده ی منجمد ودنباله ای از غبار تشکیل شده است و مداری مشخص به دور خورشید دارد . بیشتر دنباله دارها را تنها با تلسکوپ می توان دید و حتی روشنترین دنباله دارها را هم فقط چند روزی می توان بدون تلسکوپ با چشم مشاهده کرد .

شهاب نیز خرم روشنی است که گاهی در آسمان شب دیده می شود . شهاب تکه ای کوچک یا بزرگ از سنگ یا فلز است که از فضاهای دور دست به جو زمین می رسد و بر اثر برخورد با ملکولهای هوا داغ ونورانی می گردد . روشنایی شهاب چمد ثانیه و گاهی تا چند دقیقه ادامه دارد . شهاب معمولا پس از برخورد با جو زمین متلاشی و به ابری از گاز و غبار تبدیل می شود . گاهی نیز تکه ای از آن به زمین می رسد که سرد ومنجمد می شود و به صورت سنگ در می آید . چنین سنگی را شهاب سنگ می نامند .

آسمان شب از دید مردمانی که در نقاط مختلف زمین زندگی می کنند متفاوت است .مثلا در قطب شمال هرگز نمی توان ستاره هی آسمان نیمکره جنوبی را دید . اما در استوا می توان درطول سال همه ستاره های آسمان را مشاهده کرد . ولی مردم در همه جای زمین در آسمان شب مواری روشن و مه مانند را می توانند ببینند که کهکشان راه شیری نام دارد .

از حدود پنج هزار سال پیش مردمانی که در بین النهرین و مصر و ایران زندگی می کردند آسمان شب را به چند ناحیه تقسیم کردند و در هر ناحیه برای گروهی از ستاره ها بر حسب ظاهر شکل خاصی در نظر گرفتند وآن شکل یا صورت فلکی را به نام قهرمان شخص یا موجود افسانه ای یا به نام جانور یا وسیله ای معمولی نامگذاری کرده اند .

بعضی از صورتهای فلکی عبارتند از دب اکبر (خرس بزرگ) ودب اصغر (خرس کوچک) و جبار (مقتدر) و میزان (ترازو) و دجاجه (قو) .

توصیفی نه مردمان دوران باستان از صورتهای فلکی کرده اند هنوز هم درست است . از این رو می توان نتیجه گرفت که مکانهای نسبی ستارگان دست کم در طول چند قرن تغییر محسوس نکرده اند . به سبب ثابت ماندن نکانهای ستاره ها نسبت به یکدیگر آنها را ثوابت نیز می نامند .

هر چند مکانهای ثوابت نسبت به یکدیگر تغییر نمی کنند مکان یک صورت فلکی یا مجموعه معینی از ستاره ها ثابت نمی ماند . مثلا گر در یک شب به مجموعه ای از ستاره ها در ناحیه معینی از آسمان نگاه کنیم پس از چند ساعت متئجه خواهیم شد که آن مجموعه به طرف غرب کشیده شده است . مشاهده دقیقتر مثلا با گرفتن عکس از همه ستاره ها از شرق به غرب حرکت می کنند . در شرق به تدریج ستاره هایی تازه طلوع می کنند و در غرب عده ای از ستاره ها ناپدید می شوند .

در نیمکره شمالی با گرفتن عکس از آسمان مشاهده می شود که در طول شب که ستاره ها در خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت به دور نقطه ای می گردند که قطب شماال قلکی نامیده می شود . علت  این حرکت ظاهری چرخش زمین به دور محورش از غرب به شرق

است . در نزدیکی قطب شمال فلکی ستاره ای نسبتا روشن وجود دارد که ستاره قطبی یا جدی نامیده می شود . ستاره قطبی که در راستای محور زمین در بر فراز قطب شمال قرار دارد همیشه در آسمان در یک جا دیده می شود و به نظر نمی رسد که حرکتی از شرق به غرب داشته باشد به همین سبب از روزگاران گذشته این ستاره راهنمای مردمان و به ویژه دریانوردان در جهتیابی بوده است .

به شبب گردش زمین به دور خورشید نظم طلوع و غروب ستاره ها با نظم طلوع وغروب خورشید هماهنگ نیست . به همین سبب منظره آسمان از شبی به شب دیگر اندکی تفاوت می کند . خورشید هر روز بخشی از آسمان را روشن می کند و بنابراین نمی توان در روز ستاره های آن بخش را دید . اما به سبب گردش زمین به دور خورشید بخشی از آسمان که در شب دیده می شود به دریج تغییر می کند . زمین یک دور گردش خود به دور خورشید را تقریبا در 365 روز کامل می کند . به همین سبب ستاره ها هر شب 365/1*24 ساعت یا در حدود 4 دقیقه زودتر طلوع و غروب می کنند . مثلا اگر در آغاز یک شب صورت فلکی معینی در ارتفاع زیاد در آسمان دیده شود چند هفته بعد به هنگام غروب خورشید در ارتفاع کم در غرب پدیدار می شود وسرانجام پس از چند هفته دیگر این صورت فلکی پس از غروب خورشید در آسمان دیده نمی شود .

دیدگاه اخترشناسان درباره جهان  :

اخترشناسان قدیم فکر می کردند که زمین مرکز جهان است و همه ی اجرام آسمانی به دور آن می گردند . اما امروز می دانیم که زمین تنها یکی از 9 سیاره منظومه شمسی است که به دور خورشید می گردند . خورشید خود تنها یکی از ستاره هاست . ستاره ای است متوسط و یکی از صد میلیارد ستاره ای که کهکشان راه شیری را می سازند . کهکشان راه شیری تنها یکی از میلیونها میلیون کهکشان است که در جهان وجود دارند .

منظومه شمسی از یک ستاره یعنی خورشید و اجرامی که به دور آن می گردند تشکیل شده است . این اجرام عبارتند از  : 1-9 سیاره .قمرهای آن -2-هزاران جرن کوچک به نام سیارک-3-شهابها-4-هزاران دنباله دار و تکه های سنگ ویخ که ممکن است به دنباله دار تبدیل شوند و -5-ذرات غبار و گاز . اخترشناسان تصور می کنند که ممکن است به دور بسیاری از ستاره های دیگر نیز مانند خورشید اجرامی در گردش باشند .

سیاره عطارد و زمین و مریخ به ترتیب از سیاره های دیگر به خورشید نزدیکترند . این سیاره ها سنگی تر و نسبت به سیاره های دیگر کوچکترند . 4 سیاره دیگر منظومه شمسی یعنی مشتری و زحل واورانوس و پلوتون گازی وبزرگترند . به دور مشتری زحل واورانوس حلقه هایی وجود دارند . با یک تلسکوپ کوچک تنها می توان حلقه های زحل را مشاهده کرد . دورترین سیاره از خورشید پلوتون است که در مقایسه با سیاره های دیگر بسیار کوچک است وممکن است حتی قمر سیاره نپتون باشد . هنه سیاره ها بجز عطارد و زهره دارای یک یا چند قمر هستند .

اخترشناسان فاصله های میان اجرام منظومه شمسی را با واحد نجومی می سنجند . واحد نجومی فاصله متوسط زمین وخورشید به طور متوسط 150 میلیون کیلومتر است . فاصله مشتری وخورشید به طور متوسط 5 واحد نجومی و فاصله متوسط پلوتون و خورشید در حدود 40 واحد نجومی است . فاصله متوسط زهره و خورشید در حدود 0.72 واحد نجومی است .

ستاره ها که به صورت نقطه هایی نورانی در آسمان شب چشمک می زنند در حقیقت خورشیدهایی دور دست هستند و مانند خورشید از توده متراکم ودرخشان گاز تشکیل شده اند . ستاره ها در تنانی فضا پراکنده اند و به قدری از ما دورند که نمی توان فاصله آنها را از زمین بر حسب کیلومتر سنجید . سال نوری فاصله ای است که نور در یک سال می پیماید و ذر حدود 9.5 میلیون میلیون کیلومتر است . نزدیکترین ستاره به خورشید در حدود 4.3 سال نوری از ما فاصله دارد . اگر خورشید نیز در چنان فاصلهای بود مانند ستاره های دیگر به صورت نقطه ای روشن دیده می شد .

ستاره ها از نظر دما و رنگ و رو شنایی و اندازه وجرم با یکدیگر تفاوت دارند . جرم مقدار ماده موجود در ستاره است . دما درنگ ستاره معمولا به جرم آن بستگی دارد . داغترین ستاره بیشترین جرن را دارد و آبی به نظر می رسد . ستاره هایی که جرم کمتری دارند  به رنگ قرمز دیده می شوند و بسیار سردتر از ستاره های دیگرند . در بسیاری از موارد هر چه جرم ستاره بیشتر باشد روشنایی آن بیشتر است . خورشید و ستاره های دیگری که اندازه آنها در حدود اندازه خورشید است ستاره های رشته اصلی یا کوتوله نامیده می شوند . اما بعضی از ستاره ها با آنکه جرمی در حدود جرم ستاره های رشته اصلی دارند بسیار درخشنده تر از آنها هستند . این ستاره ها بسیار بزرگند و غول نامیده می شوند . رنگ غولها ممکن است قرمز یا زرد باشد . ستاره های بسیار بزرگتر از غولها را ابرغول می نامند که به رنگهای سفید و آبی و زرد یا قرمز دیده می شوند . ستاره های رشته ی اصلی هستند کوتوله های سفید نامیده می شوند . ستاره های رشته اصلی و غولها و ابرغولها و کوتوله های سفید مراحل گوناگون زندگی ستاره ها را نشان می دهند .

در فضای میان ستاره ها اتمهای گاز و ذرات غبار شناورند . اخترشناسان به این گاز و غبار فضای میان ستاره ای می گو یند. ماده میان ستاره ای بسیار رقیقتر از جو زمین است .

در فضا پیوسته ستارهای جدیدی از میان ابرهای گاز وغبار متولد می شوند. ستاره جدید هنگامی شکل می گیرد که ذرات گاز و غبار به دور هم جمع می شوند و به صورت یک گوی بسیار در آیند . بیشتر این گاز هیدروژن است . در هسته این گوی گاز بر اثر جاذبه(کشش گرانشی) متراکمزتر و متراکمتر و در نتیجه ذاغ تر می شود .سرانجام دما به حدی می رسد که گروهی از اتمهای  هیدروژون با چنان  شدتی به گروه دیگر برخورد می کنند که گروهی از اتم های  هیدروژون با چنان شدتی  برخورد می کنند که در هم می امیزند و عنصر کاملا جدیدی به نام هلیم تشکیل می هند .بر اثر این واکنش تشکیل می دهند . بر اثر این واکنش هسته ای انرژی فراوانی تولید می شود و ستاره جدید به وجود می اید و پرتو افشانی میکند . ملیونها یا میلیاردها طول می کشد تا همه هیدروژون هسته یک ستاره به هلیم تبدیل می شود .

پس از آن  همه اتمهای هیدروژون در هسته  یک ستارهرشته اصلی به هلیم تبدیل شد واکنشهای  هسته ای دیگری روی می دهند ودر ضمن لایه های بیرونی ستاره باد می کند.ستاره درخشانتر می شود و به صورت غول در می اید . غولی که جرم آن در حدود جرم آن در حدود جرم خورشید است سر انجام لایه های بیرونی را از دست می دهد و هسته آن کم کم سرد می شود و ستاره به صورت  یک کوتوله سفید  بسیار فشرده است  . هر سانتیمتر  مکعب  از ماده یک کوتوله سفید  در حدود  60 کیلو گرم جرم دارد . اما اگر جرم ستاره ستاره بیشتر از 3 برابر جرم خورشید باشد دمای هسته ی ستاره بالاتر می رود وستاره بیشتر باد می کند و به صورت ابرغول در می آید . ابرغول سرانجام منفجر میشود و به صورت ستاره ای در می آید که روشنایی آن میلیونها بار بیشتر از روشنایی ستاره قبلی است و ابرنواختر نامیده می شود . بر اثر این انفجار بخش بزرگی از جرم کل ستاره و شاید در حدود نیمی از آن به صورت ابری از گاز وغبار برای همیشه از ستاره دور می شود و با مواد میان ستاره ای در هم می آمیزد . اگر پس از انفجار آنچه به صورت یک جسم فشرده باقی می ماند جرمی کمتر از 3 برابر جرم خورشید داشته باشد ستاره نوترونی پدید خواهد آمد . در یک ستاره نوترونی بر اثر شدت انفجار ابرنواختر اتمهای مواد تشکیل دهنده در هم فرو ریخته اند و ستاره ای متراکم که از توده ای از نوترونهای به هم پیوسته تشکیل شده است به وجود آورده اند . ستاره ی نوترونی مانن ستاره معمولی نیست . بعضی از آنها به طور متناوب امواجی رادیویی از خود صادر می کنند که به صورت پالس(=تپش)امواج رادیویی است . به همین جهت چنین ستارگانی را پالسار یا تپ اختر (=اختر تپنده) اگر پس از انفجار آنچه به صورت یک جسم متراکم باقی می ماند جرمی بیشتر از 3 برابر جرم خورشید داشته باشد تمامی ماده ستاره در هم فرو می ریزد و جسمی بوجود می آید مه نیروی گرانشی آن به قدری شدید است که حتی نور را هم جذب می کند . بنابراین نور نمی تواند از آن جسم به چشم ما برسد به همین جهت چنین جسمی را سیاهچاله می نامند .

کهکشانها مجموعه ای از میلیونها ستاره و گاز و غبار میان آنها هستند . معروفترین آنها کهکشان راه شیری است که منظومه شمسی بخش کوچکی از آن است . کهکشان راه شیری نواری مه مانند است که در سر تا سر آسمان کشیده شده است . با دوربین دو چشمی یا تلسکوپی کوچک به صورت اجتماع انبوهی از هزاران ستاره کم نور دیده می شود . چون کهکشان راه شیری حلقه ای کامل در سر تا سر آسمان تشکیل می دهد در هر نقطه ای از زمین می توان بخشهایی از آن را دید . در کهکشان راه شیری احتمالا صد هزار میلیون ستاره وجود دارد . این کهکشان شبیه به یک چرخ و فلک غول پیکر است که دو بازوی پر ستاره دارد که چندین بار به دور بخش مرکزی پیچیده اند . خورشید در یکی از این بازوهاست وفاصله اش تا مرکز کهکشان در حدود 30000 هزار سال نوری است . بنابراین می توان گفت که در حدود 30000 هزار سال طول می کشد تا یک پیام رادیویی از زمین به مرکز خورشید برسد .

کهکشان به دور مناطق مرکزی خود می چرخد. زمان یک بار گردش ستارگانی که به مرکز کهکشان نزدیکترند در حدود چند میلیون سال است . ولی این زمان در نزدیکی خورشید در حدود 250 میلیون سال است. کهکشان راه شیری هر چند بسیار بزرگ است بخش کوچکی از جهان را تشکیل می دهد . در فضای بسیار گسترده جهان میلیونها میلیون کهکشان وجود دارد که بیشتر آنها مانند کهکشان راه شیری مارپیچی هستند . بعضی دیگر بیضوی هستند و بازوهای مارپیچی ندارند . عده ای از کهکشان ها نیز شکلی نامنظم دارند .

دورترین اجرامی که می توان آنها را از زمین آشکار کرد کوازارها هستند . این اجرام به هنگام عکس برداری از آنها با تلسکوپ به صورت ستاره هایی کوچک دیده می شوند . به همین جهت آنها را کوازار یعنی شبهه ستاره نامیده اند . اخترشناسان با بررسی طیف این اجرام تصور می کنند کوازار نوعی کهکشان است که از بخشهای مرکزی آن مقدار بسیار زیادی تابش گسیل می شود . بعضی از کوازارها بیشتر 10 میلیرد سال نوری با ما فاصله دارند . اخترشناسان نمی دانند که این اجرام چگونه چنین تابش قدرتمندی تولید می کنند که حتی از چنان فاصله ای دیده می شوند . با این همه پژوهشها نشان می دهد که ممکن است در هسته هر کوازار سیاهچاله ای بزرگ با جرمی هزاران برابر جرم خورشید وجود داشته باشد . بر اساس این تنوری تابشی که اخترشناسان از کوازارآشکار می کنند انرژی موادی است که در سیاهچاله فرو می ریزند .

جهان شامل همه فضا و همه مواد وانرژی است که در فضا وجود دارد . اخترشناسان نمی دانند که جهان به چه بزرگی است . جهان حتی ممکن است بی انتها باشد .

تقریبا همه اخترشناسان عقیده دارند که بین 10 تا 20 میلیارد پیش به دنبال انفجاری بزرگکه مهابنگ نامیده می شود گسترش جهان آغاز شد . بر اساس تؤری مهابنگ جهان از آن لحظه به بعد در حال انتساط است . در آغاز جهان تنها از تابش تشکیل شده بود اما با ادامه انبساط جهان بیشتر این تابش به ماده تبدیل شد . باقیمانده این تابش را  امروزه می توان به صورت  امواج رادیویی ضعیف که از سرتاسر جهان می آید آشکار کرد .

هنوز هم کهکشانها به دور شدن از یکدیگر ادامه می دهند . بیشتر پژوهشها نشان می دهد که جهان همیشه به انبساط خود ادامه خواهد داد . اما بعضی از پژوهشها نشان می دهد که جهان ممکن است سرانجام به انبساط خود پایان دهد وشروع به انقباض کند .

 ابزارهای اخترشناسی :

دانش اخترشناسی را می توان علم مشاهده وتفسیر تابشی که از بخشهای گوناگون جهان به زمین یا به نزدیکی آن می رسد نیز دانست . هزاران سال چشم فقط ابزاری بود که بخش مریی این تابش الکترومغناطیسی را دریافت می کرد . بعدها آدمی به کمک ابزارهای ساده درجه بندی شده که مشهورترین آنها اسطرلاب بود حرکتهای اجرام آسمانی را در کره آسمان دنبال کرد .

 

بر گرفته شده از  " فرهنگنامه کودکان و نوجوانان "

آذر حسینی نژاد

 
F
R
I
D
A
Y
 
8
 
J
U
L
Y
 
2
0
0
5
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

صفحه اول           درباره خودم        مقالات           ارسال پیام          صورتهای فلکی         تصاویر